فارسی
فرخ نعمت پور
بادی آمد و گردوخاکی بە هوا کرد. ماشینی گذشت کە زنی در آن بە مرد رانندە لبخند می زد. مرد چیزی گفت و لبانش را غنچە کرد. زمان دوبارە ایستاد. و از دور بدون اینکە کسی از کوچە بگذرد، ناگهان صدای همهمە مردم آمد، انگار شعار می دادند. یادم آمد کە این روزها مردم همەاش خیابان بودند و سر مسئلەای انگار با حکومت درگیر بودند. آرە یادم آمد کە سر کشتن یک خانم جوان شهرستانی بود، مثل اینکە از سقز کردستان، و چە اسم زیبائی هم داشت "ژینا". بەخودم گفتم مثل اینکە بیچارە را سر هیچ کشتن.
- توضیحات
- بازدید: 301
دویچەولە
بهروز بوچانی در گفتوگویی به دویچه وله کتاب "هیچ رفیقی، به جز کوهستان" را در درجه اول یک اثر ادبی و هنری و سپس این کتاب را که آن را دارای لایههایی از فلسفه و سیاست میداند، شاهدی بر بخشی از تاریخ استرالیا میداند.
- توضیحات
- بازدید: 966
مطالعه بیشتر: بهروز بوچانی، برنده دو جایزه ادبی ارزشمند استرالیا
فرخ نعمت پور
سکوتی عجیب همە جا را فراگرفت. من کە از ترس همین سکوت پیشش می رفتم و گوش بە حرفهایش می سپردم (آخر من معتقدم گوش دادن بە حکایت شکست از گوش سپردن بە خود سکوت خیلی بهترە)، با دلواپسی بە سبیل کلفت، کلاە فرانسوی و چشمان تیز و غمگینش نگاە کردم .- توضیحات
- بازدید: 1079
کاوە نعمت پور
مریم به هوش آمد. اخم کرده بود و گیج و منگ به اطراف نگاه میکرد. در جاده ای خلوت میراندند. یاد قاسم افتاد. گفت «چی شد محسن؟ اون یارو چی شد؟» محسن به زور لبخندی حواله اش کرد و گفت: «چطوری خانومی؟ کارش رو یه سره کردیم. سرش را برگرداند و نگاهی به صندلی عقب کرد که عتیقه ها را نشان مریم دهد. بالاخره موفق شدیم مریم... بولونیا بگیر که اومدیم... یوووهووو» شادی در چشمان مریم دوید. یک دفعه سیاهی ای همه جا را گرفت... ترمز... جیغ... ضربه... تمام...
- توضیحات
- بازدید: 243
فرخ نعمت پور
انسانهای مطیع دیروز بە مخالفانی تبدیل می شوند زدە از سیاست، اما در همان جذب نشدە بە اپوزیسیون. در واقع پدیدەای شکل می گیرد میان ابژە و سوبژە بودن. چنین جامعەای دیگر آن ابژە سابق نیست و در همان حال چونکە از سیاست زدە است و بی تفاوتی بر آن مستولی شدە است، بە سوبژە هم تبدیل نشدە است.- توضیحات
- بازدید: 1034
از کردی: ماجد فاتحی
رهبر بر زانوی خود می زند، عصبانی است،... بسیار. به باور او، تنها زندگی پر از شادی و بیهودگی اروپا وغرب میتواند منشا چنین احساسی باشد. آنجاست که انسان تهی از زمان حال ناگهان پر از گذشتەاش میشود، پرشدنی مملو از لذت! لبخندی تلخ بر لبانش می نشیند. رهبر میداند که گذشته اساس هویت است، اما فکر نمیکرد تا این حد. «نه، جایگاه راه و هدف را نمیشود اینگونه عوض کرد،... این گونه نیست که این یکی جای آن یکی را بگیرد و آن یکی جای این یکی را!»
- توضیحات
- بازدید: 257
ترجمە از کردی: ماجد فاتحی
همیشه حرفی برای گفتن دارم. از لیوان و بشقاب ها بگیر تا فیلسوفان. یکبار بهش گفتم «هیوم» فکر می کند اگرچه احساس تنها سرچشمه دانستن و شعور انسان است، اما نمی توان به آنان اعتماد داشت. به همین دلیل انسان میان دانستنیهای بی بنیان زندگی می کند. دانستنیهای که می توانند دانستنی نباشند.
- توضیحات
- بازدید: 410
پرستوهای کوچ
آزاد کریمی
این رمان را سال ٢٠٠١ خواندم. در شرایطی پیچیده برای هر دوی ما یعنی من و فرخ نویسنده این
رمان که چند سال پیشتر آن را در جنوب، یعنی کردستان-عراق منتشر کرده بود و توجه نویسندگان
مطرح آن دورە را جلب کرده بود.
- توضیحات
- بازدید: 195
فرخ نعمت پور
و ناگهان صدای عجیبی بگوشم می رسد. در آن صبح زمستانی. می شناسمش! با اینکە هیچوقت آن را از قبل نشنیدەام، اما بازش می شناسم. صدای پری دریایی. از قصەهای مادر بە یادم ماندەاست، و یا شاید از کتابهای دوران کودکی. البتە از من نخواهید کە چگونگی اش را برایتان تعریف و توصیف کنم.... کە نمی دانم. تنها اینکە می دانم این نغمە یک پری دریایی است. و اینکە یک پری دریایی در میان جنگل در یک صبح زمستانی سرد چکار می کند،... بماند.
- توضیحات
- بازدید: 278
ترجمە از نروژی
از قرن گذشته به بعد بود که بشریت از ظرفیت خود برای خودویرانگری آگاه شد، و شروع به ترسیدن از آن کرد. از آن زمان، جنگها همچنان وجود داشتهاند، اما به شیوهای متفاوت با آنها برخورد شده است: عاری از هرگونه فضیلت و با احتیاط بیشتر. امروزه، بیش از هر زمان دیگری، لازم است که عمیقاً در مورد جنگ تأمل کنیم. درگیریهای بینالمللی که در سالهای اخیر آشکار شدهاند، پرسشهایی به اهمیت آینده بشریت را مطرح میکنند.
- توضیحات
- بازدید: 62