فارسی
عەلی حەمە رەشید
پێنوسەکەی دیار نەبوو. ئیتر کەوتە بیرکردنەوە وتی باشە ئەو پێنوسەی من دەبێ چی لێهاتبێت! لەم وتووێژەدا بوو لەگەڵ خۆی، لەپڕ دەنگێکی ناسک هاتە بەرگوێی و وتی: لیا لیا دڵتەنگ مەبە، من لێردام. ئەویش تەماشایەکی ئەملاولای خۆی کرد بینی لەسەر ڕەفەی پەرتوکخانەکە لەبەر دەم گۆڤارێکی منداڵاندا وەستا بوو،ئەمیش چوو بۆ لای تا بیهێنێت، بەڵام پێنوسەکە وتی من نایەم هەر بۆخۆم لێرەدا دەبم. لیا وتی ئەی نازانی من پێویستیم بەتۆ هەیە دەمەوێت وێنەی جوانت پێ دروست بکەم .پێنوسەکە وتی: من خۆ هەر بۆ وێنە کێشان دروست نەکراوم.
- توضیحات
- بازدید: 96
فرخ نعمت پور
آرە، آنقدر بمباران دیدەبودیم کە دیگر تقریبا عادت کردەبودیم. عادت بە این معنا کە می توانستیم بمانیم بدون اینکە دلمان بترکد. و این خودش هنری بود. کسی کە می توانست صدای وحشتناک هواپیماها را در حین شیرجە رفتن همراە با انفجارهای عظیم و ویرانگر بمبها تحمل کند و دیوانە نشود، خودش خودبخود قهرمانی بود کە بە راز هنر جنگجوئی در عین عدم حضور مستقیم در جبهە برای یک منازعە رودررو عمیقا پی بردەبود.
- توضیحات
- بازدید: 207
فرخ نعمت پور
خدا دستور می دهد از جهنم نیچە را برایش فرابخوانند. نیچە با سبیل کلفت نیم سوختە و نگاههای اخگر گرفتەاش در دربار روحانی خدا ظاهر می شود. خدا داستان را برایش تعریف می کند. نیچە بعد از کمی در فکر فرورفتن با کلەای کە هنوز دود جهنم از آن بلند می شود می گوید خدا برای حل چنین معضل بزرگی باید بە نهیلیسم روی بیاورد.
- توضیحات
- بازدید: 717
فرخ نعمت پور
از خود می پرسد کە براستی آنچە حمید همسر انقلابی اش انجام داد واقعا تا چە حد اخلاقی بود؟ آیا اساسا در فرهنگ انقلابیون جائی برای چنین بحث هائی وجود دارد؟ در واقع فرد انقلابی تا چە حد محق است خانوادەاش را بە همراە خود قربانی کند؟ آیا خانوادە ملک شخصی فرد انقلابیست یا اینکە خانوادە هم دارای حق رای است و باید در تعیین سرنوشت خود مستقل باشد؟
- توضیحات
- بازدید: 751
ترجمە از کردی: ماجد فاتحی
چشمان رهبر روی لیوان مقابلش خیره و میخکوب شد. «نکنە لیوان مقصر باشە!» او دیشب با همین لیوان یکی پس از دیگری شراب را سر کشیدەبود. از همین پنجره نیز شیشههای مشروب را به داخل اتاق آورده بودند. هنوز اتاق بوی گوشت کباب شده می داد. سخن بی معنی یکی از رفقا به یادش آمد «آن چیست موقعیکە نداری براش می میری و زمانی هم کە داری می میراندت!» همه دیوانهوار قهقه خندە سر دادەبودند. لبخندی تلخ و دردناک بر لبانش ظاهر شد. اگر دور و برش را خلوت کنند بدون شک لیوانش را عوض می کند. جرعهای دگر از آب می نوشد، از جا بلند شدە و به پنجره نزدیک می شود. آن روز محوطه بتونی حیاط، زیر گرمای داغ خورشید کباب میشد. از گرمای این کشور چقدر نفرت داشت!
- توضیحات
- بازدید: 300
ترجمە از کردی: ماجد فاتحی
هنوز تن و بدنش بوی حمام دارد. حوله ای به دور بدنش پیچیده. تن و اندامش بسیار کوچک و ریز نقش است، بطوریکه حس می کند حوله نیمه اندامش را قورت داده. حوله چون مار «بوا»و او مانند خرگوش اهلی. اضطراب در چشمانش موج می زند. سر هیچ چیزی آرامش ندارند.
- توضیحات
- بازدید: 307
ترجمە از کردی: ماجد فاتحی
او همزمان با داد و هواری کە راە انداختەبود و خوشحالی کە می کرد تلاش داشت چگونگی گل زده شدە را یک بار دیگر تعریف کند که یک دفعه چیزی سنگین به پشت سرش اصابت کرد،... اصابتی چنان سنگین که همچون کیسهای خالی در خود لایە لایە فروافتاد، و بر روی زمین چون تودهای لهیده دمر شد.
- توضیحات
- بازدید: 310
آزاد کریمی
از همەی آنها مشخصتر عبارتی بود کە بە زبان ترکی نوشتە شدە بود " تبریز قاپیسی" یا دروازە تبریز۱۰. طاهر جودت سری تکان داد و داخل شهر شد. منارە و گنبد مساجد، شهر را بە تسخیر خود درآوردەاند. انگار شهر و تمدن تنها بە خاطر آنها بە وجود آمدەاند اما جودت پاشا نیک می دانست این منارەها و گنبدها بیشتر از اینکە رمز وحدانیت خدا باشند نشانەی وحدانیت سلطەی سلطان عثمانی است.
- توضیحات
- بازدید: 353
فرخ نعمت پور
بعد بە دوستم علامت دادم کە در کنارم قرار گیرد. دوستم پرسید کە نمی خواهد حال کە فرصتی پیش آمدە بروم و داخل خانە را نگاهی بیندازم؟ و من کە صداها و نجواهای چهل سال پیش را بخوبی از داخل خانە می شنیدم، گفتم کە نە!- توضیحات
- بازدید: 973
فرخ نعمت پور
هنوز کە هنوز است این سە علت در جهان کنونی نقش بازی می کنند. مردمان بە تناوب خطری کە روی خود احساس می کنند بە هر کدام از این بنیانها پناە می برند. بعضی برای اثبات هویت خود بشدت خودگرا می شوند، بعضی درونگرا و بعضی همدیگرگرا.
- توضیحات
- بازدید: 587