فارسی
منبع: بی بی سی
اسکندر که با نوشتن طنز در دوره حکومت شوروی به شهرت رسید، بسیاری از تابوهای سیاسی حکومت کمونیستی را شکست، با این حال هیچگاه خود را مخالف سیاسی نمیدانست، اما منتقد سیاستهای استالین محسوب میشد.- توضیحات
- بازدید: 944
مطالعه بیشتر: فاضل اسکندر، نویسنده ایرانیتبار دوران شوروی درگذشت
مریم قهرمانی
او صراحتا در یادداشتهای روزانه و نامههایش، به این مسئله که بنیادینگی نوشتن در او خاستگاهش را در پدر میجوید، اشاره داشته است. پدر برای کافکا آن کسی است که او با ادبیات از آن فاصله میگیرد و این را به صراحت در نامهی بلندی که برای پدر نوشته ابراز میکند
- توضیحات
- بازدید: 796
مصطفی معروفی اقدم
فرقی نمی کند کسی بداندرقصم از درد استلنگ لنگانیا که از خوشیپای کوبانمن همینم؛ تندیس درد- توضیحات
- بازدید: 976
فرخ نعمت پور
برای اینکە یک فوتبالیست بتواند مهاجر شود، باید از بازی کردن برای کشور خود انصراف دهد. برای اینکە یک مهاجر بتواند مزدور شود، باید هنگام مهاجرت از کشور خود، باخود، نفرت از آب و خاکش را بە همراە داشتە باشد. و سرانجام برای اینکە یک مزدور بتواند مهاجر شود، باید هنگام خیانت، خود را لو دهد، یا لو دادە شود.
- توضیحات
- بازدید: 1345
شعر سیاسی او به ویژه در ارتباط با جنبش ضداستعماری اهمیت زیادی پیدا کرد. او از اوایل دهه ۱۹۷۰ به شهرت و اعتبار زیادی رسید و به یکی از چهرههای اصلی شعر مدرن عرب بدل شد. شعر او در بسیاری از کشورهای عربی، از سوریه و عراق تا مصر و لیبی، به کتابهای درسی راه یافت، خوانندگان بسیاری شعر او را به آواز خواندند و کتابها و مقالات زیادی در تحلیل آثار او منتشر شد.
- توضیحات
- بازدید: 1145
منبع: آرمان
"من فیلسوف نیستم. من متفکری آزادم." این را داریوش شایگان میگوید که اکنون به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری است. آنطور که رامین جهانبگلو میگوید «شایگان هرچند فرزند ایران جاودانی است، انسانی متعلق به عصر ما نیز هست. سراسر زندگی او تبعیدی است میان غربت سرزمینی غایت و آرزوی دستیابی به قلل رفیع کنونی.- توضیحات
- بازدید: 1214
فرخ نعمت پور
بەخودم می گویم شاید سالها گذشتە،... شاید گذشتە را باد و یا شاید آب با خود بردە. و قورباغەای زیر درخت گردو در حیاط می خواند. با چشمان بزرگ و گشادش مثل بلبلان چهچهە می زند. شعری است از سعدی: شربتی تلختر از سم فراقت. ملت روی دیوار زیر باران چمباتمە می زنند، و مشتاقانە گوش می سپارند. قورباغە را شوق بیشتر فرا می گیرد، و اینبار ویگنی می خواند. و روی دیوار را ارتفاع رقص بلندتر می کند. می شنوم انگار کسی "با لبای بستە فریاد می کنە".
- توضیحات
- بازدید: 230
کاوه نعمت پور
وقتی که داخل خزینەی کثیف حمام عمومی می شدند هنوز هوا تاریک بود. مادر آرام در گوش دخترش گفت «به هیچکس توجه نکن... گوشا کر چشما کور... خودتو به نشنیدن و ندیدن بزن» دختر سرش را به نشانەی تایید تکان داد و سرش را داخل آب کرد. ناگهان درد ناخوشایندی را در شکمش احساس کرد. کمی سرش گیج رفت. با خود گفت نه الان وقتش نیست. خودش را جمع و جور کرد. سنگینی نگاه ها را برروی خودش حس می کرد. پچ پچ های زنانه را می شنید و مثل سوهان روحش را خراش می داد.
- توضیحات
- بازدید: 241
فرخ نعمت پور
در نبود قهرمان گرائی کە خصلت جمع کنندگی دارد، ما با جنبشها و یا حرکاتی مواجە می شویم کە تکەتکە و پراکندەاند. از همین جهت خصلت تعارضی شدید و دگرگون کنندە آنی ندارند. و در چنین بستری است کە تغییر کە از نوع دیگری است می خواهد صورت بگیرد. این جنبشها و حرکات تکەتکە و پراکندە ظاهرا میلی هم بە بهم نزدیک شدن و یگانگی ندارند، زیرا تمایلی بە تغییر رادیکال ندارند.
- توضیحات
- بازدید: 792
نوشتۀ: فرید وهابی
اگر چه کارل مارکس بعدها "ضد رمانتیک" شد و اتکا به واقعیت محض را اصل قرار داد، اما تردیدی نیست که نثر و سبک نگارش او در آثار معروف تاریخی و اجتماعیاش، گهگاه شور و هیجان شیوۀ سالهای جوانی را به یاد میآورد. مقدمهنویس کتاب اشعار مارکس نخستین جملۀ مانیفست حزب کمونیست (شبحى در اروپا در گشت و گذار است) را به عنوان نمونهای روشن از استعارات رمانتیک آلمانی ذکر میکند.
- توضیحات
- بازدید: 1264