ترجمە از نروژی
از قرن گذشته به بعد بود که بشریت از ظرفیت خود برای خودویرانگری آگاه شد، و شروع به ترسیدن از آن کرد. از آن زمان، جنگ‌ها همچنان وجود داشته‌اند، اما به شیوه‌ای متفاوت با آنها برخورد شده است: عاری از هرگونه فضیلت و با احتیاط بیشتر. امروزه، بیش از هر زمان دیگری، لازم است که عمیقاً در مورد جنگ تأمل کنیم. درگیری‌های بین‌المللی که در سال‌های اخیر آشکار شده‌اند، پرسش‌هایی به اهمیت آینده بشریت را مطرح می‌کنند.

پنج عبارت و تأملات فلسفی در مورد جنگ

ترجمە از نروژی

در طول تاریخ، تأملات مختلفی در مورد جنگ صورت گرفته است. در این مقاله، نگاهی به برخی از محبوب‌ترین آنها خواهیم انداخت.

متأسفانه، جنگ‌ها در طول تاریخ بشریت را همراهی کرده‌اند. این امر بسیاری از فیلسوفان را بر آن داشته است تا در مورد ماهیت، علل و پیامدهای جنگ در فرهنگ انسانی و جهانی تأمل کنند.

متفکرانی که به این پدیده پرداخته‌اند، سؤالاتی مانند موارد زیر را مطرح کرده‌اند:

ـ جنگ چیست؟

ـ آیا جهانی بدون جنگ ممکن است؟

ـ هدف چیست؟

ـ آیا جنگ‌ها موجه هستند؟

با این اوصاف، بیایید نگاهی به چگونگی پاسخ فیلسوفان به این سؤالات در طول تاریخ بیندازیم. بیایید با مرتبط‌ترین تأملات در مورد جنگ آشنا شویم.

 

۱. انسان تمایل طبیعی به جنگ دارد

آرتورو پرز- رورت معتقد است کە جنگ حالت طبیعی انسان است.

 

از زمان‌های قدیم، چندین متفکر تأیید کرده‌اند که درگیری و جنگ از ویژگی‌های ذاتی انسان هستند. برای مثال، از نظر توسیدید، مورخ یونانی قرن پنجم پیش از میلاد، افزایش قدرت یکی از طرفین، منشأ جنگ است؛ این جنبه‌ای است که او آن را در گونه‌ی بشر طبیعی می‌دانست.

افلاطون، به نوبه‌ی خود، از این دفاع می‌کرد که حالت طبیعی شهرها جنگ است که توسط تضاد موجود در طبیعت بشر تقویت می‌شود.

با این حال، افلاطون هیچ شکلی از جنگ را توجیه نمی‌کرد. او جنگ‌هایی را که در شهر رخ می‌داد، رد می‌کرد، اگرچه از جنگیدن با هر دشمن خارجی دفاع می‌کرد: بربرهایی که صلح داخلی را مختل می‌کردند.

بنابراین، از نظر افلاطون، صلح تنها شامل حفظ روابط دوستانه بین خود شهروندان یونانی و تنظیم جنگ داخلی نبود، بلکه به معنای اجتناب از دخالت خارجی بربرها در قلمرو خود نیز بود.

در نهایت، گوستاوو بوئنو، فیلسوف اسپانیایی، استدلال کرد که جنگ یک پدیده‌ی عمیقاً انسانی است. اگرچه فرآیندی وحشیانه و خطرناک است، اما بە ما به عنوان یک گونه اینکە چه کسی هستیم و نیز توسعه‌ی تمدنی ما مرتبط است.

 

۲. بحث و تأملات در مورد جنگ موجه

ژان آنوی می‌گوید همه جنگ‌ها مقدس هستند. من شما را به چالش می‌کشم که کسی را پیدا کنید که باور نداشته باشد بهشت ​​​​در کنار اوست.

یکی دیگر از مباحث بسیار بحث‌برانگیز در فلسفه، مشروعیت جنگ است. در این زمینه، افلاطون تأیید کرد که جنگ تا زمانی که هدف آن دفاع از نظم یک کشور باشد، مشروع است.

با این حال، اگر جنگ‌ها محصول حرص و طمع باشند، حتی اگر طبق گفته افلاطون اجتناب‌ناپذیر باشند، مشروع نیستند. این فیلسوف آتنی معتقد بود که حرص و طمع بخشی از طبیعت ماست.

در قرون وسطی، تأملات در مورد جنگ در فرهنگ غرب تحت تأثیر مسیحیت قرار گرفت. در این مورد، سنت آگوستین هیپو معتقد بود که جنگ شر است و باید از آن اجتناب کرد.

با این وجود، او از وجود جنگ عادلانه به دلایل موجه دفاع کرد. به این معنا، غارت و حمله به سایر کشورها نمی‌تواند مشروع باشد، اما دفاع از دولت در برابر تجاوز یا هدایت مرتدان به مسیر ایمان واقعی مشروع خواهد بود.

نیکولو ماکیاولی به نوبه خود از این دفاع کرد که جنگ و قدرت بالاتر از عدالت هستند. بنابراین، جنگ می‌تواند نه عادلانه باشد و نه ناعادلانه، بلکه اجتناب‌ناپذیر، ضروری و مفید برای برقراری نظم در یک کشور است.

این مواضع در تضاد با دیدگاه کانت است که استدلال می‌کرد هیچ انسانی نباید قربانی شود. ما وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نیستیم. بنابراین، او استدلال کرد که باید از جنگ به هر قیمتی اجتناب شود و هیچ توجیه اخلاقی برای آن وجود ندارد.

۳. طبیعت انسان نیازی بە تعارض ندارد

ارسطو می‌گوید کە تنها پیروزی در جنگ کافی نیست؛ سازماندهی صلح مهم‌تر است.

همانطور که متفکرانی وجود دارند که از ذاتی بودن درگیری در طبیعت انسان دفاع می‌کنند، متفکرانی نیز وجود دارند که تأیید می‌کنند توافق چیزی است که ما را به عنوان یک گونه تعریف می‌کند.

در این دیدگاه، ارسطو را می‌یابیم که در مورد جنگ نیز تأمل کرده است. او معتقد بود که انسان تنها حیوانی است که قادر به درک تفاوت بین خیر و شر، عادلانه و ناعادلانه است. بنابراین، ما تنها گونه‌ای هستیم که قادر به اجتناب از درگیری است.

 

علاوه بر این، طبق گفته استاگیرایت، انسان یک حیوان سیاسی است که ذاتاً تمایل به زندگی در اتحاد با دیگران و ایجاد جوامع دارد. ظرفیت استدلال ما می‌تواند به ما اجازه دهد درک کنیم که درگیری همیشه بهترین گزینه نیست.

با این حال، ارسطو اذعان کرد که نظم شهر باعث درگیری می‌شود، زیرا توافق‌ها و قوانین تحمیل می‌شوند. به این معنا، درگیری‌هایی که ایجاد می‌شوند، درجه خاصی از خشونت خواهند داشت که هرگز به طور کامل سرکوب نمی‌شوند. در این موارد، هدف جنگ، بازگرداندن صلح خواهد بود.

 

۴. پروژه صلح پایدار

کانت می‌گوید حتی فیلسوفان نیز جنگ را به عنوان عاملی برای تعالی بشریت ستایش می‌کنند، در حالی که یونانیان را فراموش می‌کنند که می‌گفتند: شر، جنگی است که شر بیشتری نسبت به آنچه نابود می‌کند، ایجاد می‌کند.

پروژه صلح پایدار توسط فیلسوفانی مانند روسو، لایب نیتس و کانت مطرح شده است. این پروژه شامل ارائه طرحی است که صلح جهانی و پایدار را تضمین می‌کند.

در این راستا، کانت رساله‌ای سیاسی با عنوان «درباره صلح پایدار» نوشت. در آن، او پیشنهادهایی برای تضمین صلح دولت ارائه می‌دهد:

ـ از بین بردن احتمال واگذاری یا اهدای دولت‌ها به افراد خصوصی.

ـ حذف ارتش‌های دائمی.

ـ حذف بدهی ملی به دلیل ایجاد تنش بین ملت‌ها.

ـ پذیرش جمهوری‌خواهی به عنوان شکلی از حکومت و آزادی دولت‌های فدرال در هر ملت.

هگل، به نوبه خود، استدلال کرد که نه صلح پایدار و نه نظم حقوقی بین‌المللی نمی‌تواند وجود داشته باشد. از این گذشته، میل فردی اغلب بر میل به حفظ صلح بین دولت‌ها مقدم است.

علاوه بر این، به گفته هگل، نباید از جنگ اجتناب کرد. او معتقد است که این وسیله‌ای است که به گروه خاصی از مردم اجازه می‌دهد بر دیگری تسلط یابند.

بسیاری از فیلسوفان بین جنگ‌های داخلی و خارجی تمایز قائل شدند و یکی یا دیگری را توجیه کردند.

 

5. پیامدهای مخرب جنگ‌های جهانی

جان اف کندی می‌گوید بشریت باید پایانی برای جنگ پیدا کند. اگر نه، جنگ به بشریت پایان خواهد داد.

تاریخ به ما نشان داده است که نحوه وقوع جنگ با گذشت زمان تغییر کرده است. با گذشت قرن‌ها، سلاح‌ها و استراتژی‌های جدیدی اضافه شده است، تا جایی که به سطوح بالاتری از تخریب و بربریت رسیده است.

در طول قرن بیستم، ظرفیت مخرب انسان با جنگ‌های جهانی و توسعه سلاح‌های هسته‌ای آشکار شد. گونتر آندرس، فیلسوف، این حقایق را دلایل کافی برای اجتناب از هرگونه جنگی از این به بعد دانست.

از قرن گذشته به بعد بود که بشریت از ظرفیت خود برای خودویرانگری آگاه شد، و شروع به ترسیدن از آن کرد. از آن زمان، جنگ‌ها همچنان وجود داشته‌اند، اما به شیوه‌ای متفاوت با آنها برخورد شده است: عاری از هرگونه فضیلت و با احتیاط بیشتر.

امروزه، بیش از هر زمان دیگری، لازم است که عمیقاً در مورد جنگ تأمل کنیم. درگیری‌های بین‌المللی که در سال‌های اخیر آشکار شده‌اند، پرسش‌هایی به اهمیت آینده بشریت را مطرح می‌کنند.

منبع:
 5 setninger og filosofiske refleksjoner om krig

 

 

گەڕان بۆ بابەت